برگزاری سیزدهمین کارگاه شعر کانون دانشجویی هیوا در دانشگاه علوم پزشکی ایران
سیزدهمین کارگاه شعر کانون دانشجویی ادبی هیوا در دانشگاه علوم پزشکی ایران برگزار شد.

به گزارش امور فرهنگی مفدا دانشگاه علوم پزشکی ایران، همزمان با جشن نیمه شعبان و در آستانه سال نو و جشن پایان سال، کارگاه شعر کانون دانشجویی ادبی هیوا برگزار شد.
جشن پایان سال و سیزدهمین کارگاه شعر هیوا در روز سهشنبه شانزدهم اسفند ۱۴۰۱ در سالن آمفی تئاتر ساختمان معاونت فرهنگی دانشگاه ایران برگزار شد.
در این راستا محمد امین طاهری، نرگس صالحی، پانیذ سنجری، ایلیا فرخیان، کیارش محبی پور، مهراد اثنی عشری، امیرحسین اشراقی، محمدصدرا بهشتی نژاد، صالح عیدی محمدی، غزل حاتمی کیا، ثنا محمودیان و علیرضا زارعی از جمله شاعرانی بودند که اشعار خود را خواندند و کتابی را به رسم امانت برای مطالعه از کتابخانه کارگاه هیوا دریافت کردند.
در این جلسه قربان بهاری، افسانه حسنیه و صابر سعدی پور از شاعران کشور به نقد و بررسی اشعار پرداختند و پیرامون اشعار خوانده شده و نیاز برای به روز بودن زبان و بیان اشعار، کشف، آشنازدایی، وزن اشعار توضیحاتی ارائه کردند.
در ادامه حیدر فضل الله دانشجوی لبنانی از پردیس بین الملل دانشگاه ایران، شعر عربی از نزار قبانی را همراه با ترجمه قرائت کرد و در خصوص شعر امروز جهان عرب توضیحاتی ارائه شد.
همچنین مهراد اثنی عشری سروده خود به زبان انگلیسی را خواند و توضیحات مختصری در رابطه با ریتم و وزن شعر انگلیسی ارائه داد.
در پایان این برنامه صابر سعدی پور و افسانه حسنیه شاعران میهمان اشعار خود را خواندند.
گفتنی است؛ جلسات کارگاه شعر هیوا هر هفته سه شنبه ها از ساعت ۱۵ تا ۱۷ در سالن آمفی تئاتر ساختمان معاونت فرهنگی با اجرا و با کارشناسی قربان بهاری برگزار می شود که بعد از تعطیلات نوروز 1402 این جلسات به کار خود ادامه خواهد داد.
در پایان این مطلب، دو شعر منتخب تقدیم می شود:
از درخت جدا شدم و
به جای قلمه زدن
از من مداد تراشیدی
روی جوانههایم پا گذاشتم
از کاغذهایت گذشتم
و به خون رسیدم.
کاش مرا میکاشتی
تا از سرخی خاک بگذرم ابرها را در آغوش بکشم
و برگهای سبز بسازم...
من رشد کردن را
بهتر از کوتاه شدن
!بلدم
شاعر: غزل حاتمی کیا
((شرمی است در نگاه من اما هراس نه!))
از استعاره پر شده شعرم، جناس نه!
مارا گذاشتی به جواب معادله
لبخند ما شده است موازی، مماس نه!
من خورده ام شکست ولی ایستاده ام
ما می دهیم آنچه که باید، تقاص نه!
بودی دلیل خوب برای غزل ولی
می خواهم از تو دم بزنم،التماس نه!
از عشق، سهم ماست فقط درد و رنج او
تشبیه می شویم به عاشق، قیاس نه!
شاعر: محمد امین طاهری
کامنت